https://khabarfarsi.com/u/115654274/tlgr
/سبد سبد غزل ما فدای لبخندت/ روی تخت و پشت به حیاط نشسته بود و و خلوت شاعرانه اش از پنجره معلوم بود، به محض شنیدن صدای پای مهمانانش گویی اتفاقی افتاده باشد، تکانی به خود داد و رخ به سوی حیاط برگرداند تا برای ساعاتی تنهایی خویش را تنها بگذارد. ...